جمله چین

مادر مسن

فرزندان والدین سالخورده و مسن: تجزیه و تحلیل ارتباطات بین سیستم های مختلف اجتماعی-روانی و چشم انداز آینده

فرزندان والدین سالخورده و مسن: تجزیه و تحلیل ارتباطات بین سیستم های مختلف اجتماعی-روانی و چشم انداز آینده


فرزندان والدین مسن نیز ممکن است در مراحل بعدی والدین شوند. اما مزایا و معایب والدین و فرزندان چیست؟

دانشمندان ایتالیایی چه عقیده ای دارند؟ نظرات محققین را بخوانید!

یکی از سؤالات مهم در مورد سنی که می توان خود را برای بچه دار شدن سوق داد این است: روند آینده چگونه خواهد بود و مهمتر از همه، آیا فرزندان والدین سالمند خود والدین سالخورده خواهند بود؟
جوامع تغییر می کنند، مردم تغییر می کنند و زمینه های آنها نیز تغییر می کند.

در دهه‌های اخیر تغییر قابل توجهی در مفهوم خانواده و چگونگی تحقق آن ایجاد شده است: پیکربندی‌های جدید خانواده در واقع به طور فزاینده‌ای گسترده و از نظر اجتماعی پذیرفته شده‌اند، از جمله خانواده‌های بازسازی‌شده، خانواده‌های تک‌والدی، خانواده‌های رنگین کمانی، خانواده‌ها. در جانشینی، خانواده های مختلط، خانواده های خوانده، خانواده های رضاعی و غیره …

این تعدد سناریوهای خانوادگی از یک سو امکان خانواده بودن را افزایش داده اما از سوی دیگر البته مشکلات خاصی را به همراه داشته است.

سپس این مشکلات با تغییرات بزرگ زمان ما که بر تشکیل خانواده‌ها و نحوه تکامل آنها تأثیر گذاشته است، درهم می‌آیند: از بحران اقتصادی تا راه‌های جدید درک کار، از اینترنت تا بی‌ثباتی ژئوپلیتیک، از مهاجرت، از تروریسم تا همیشه. امکان سفر یا حتی کووید بیشتر است. این عناصر در شیوه کنونی «خانواده بودن» نیز تأثیر بسزایی داشته است.

یکی از مهم‌ترین تغییرات مربوط به خانواده‌های معاصر (که بیشتر مربوط به جامعه غربی فراصنعتی است) مربوط به سنی است که در آن فرد والدین می‌شود. داده های ISTAT از سال 1995 تا 2018 که در شکل 4 نشان داده شده است، نشان می دهد که در ایتالیا میانگین سنی زنان در زمان تولد اولین فرزندشان در سال 2018 به 31.2 سال رسیده است (سه سال بیشتر از سال 1995). میانگین سنی زنان در هر تولد نیز به میزان قابل توجهی افزایش یافته است و از 30 سال به 32 سال رسیده است. اگر داده های سال 2019 را در نظر بگیریم، میانگین سنی 32.09 سال است.

اختلاف سنی پدر و مادر با بچه ها و فرزند

پدری نیز از همین روند پیروی می کند: سن پدر هنگام تولد اولین فرزند 1.44 سال افزایش یافته است و به طور متوسط ​​در سال 2019 به 35.6 سال رسیده است.
داده های مربوط به افزایش سن والدین جدید در هنگام تولد اولین فرزند باید به یکی دیگر از ویژگی های جامعه ما، یعنی کاهش مرگ و میر در میان سالمندان مرتبط باشد. بدون در نظر گرفتن در اینجا، به دلایل واضح استثنایی، دوره کووید-19، باید توجه داشت که مرگ و میر در میان سالمندان در طول سال ها به تدریج کاهش یافته است (ISTAT، 2019؛ انجمن پیری و سالمندان ایتالیا – SIGG).

علاوه بر کاهش مرگ و میر سالمندان، مهم است که تأکید کنیم که امروزه آنها به طور فزاینده ای در فرم هستند: مارکیونی (2019) و اورسینی (2020) گزارش می دهند که به طور متوسط ​​یک فرد 65 ساله امروزی دارای فرم فیزیکی و شناختی است. از یک فرد 45 ساله 30 ساله سال قبل، در حالی که یک فرد 75 ساله امروزی با فردی که در سال 1980 55 ساله بود قابل مقایسه است. از نظر ارتباط در جمعیت عمومی، ISTAT (گزارش 2019) نشان می دهد که در سال 2019، سالمندان بالای 75 سال 11، 7 درصد از جمعیت ایتالیا را تشکیل می دادند، بنابراین رقم قابل توجهی است.

پیشرفت علمی در زمینه پزشکی تا حد زیادی به دستیابی به این نتیجه کمک کرده است که بر امکان بچه دار شدن در سنین بالا نیز تأثیر مثبت داشته است.

امروزه، به‌ویژه به لطف درمان‌های باروری و کمک لقاح، امکان پدر و مادر شدن حتی پس از 50 سالگی نیز وجود دارد (Christoffersen & Lausten, 2009). از این نظر، ایتالیا از نظر تعداد فرزندان متولد شده از زنان بالای 50 سال رتبه اول را در اروپا دارد (Eurostat, 2019).

تصویری که شرح داده شد سوالات مهمی را مطرح می کند: از یک سو باید دلایلی را که والدین را وادار می کند تا فرزند اول خود را دیرتر به دنیا بیاورند، درک کرد و از سوی دیگر، عواقبی را که دیر فرزندپروری از نقطه نظر بیولوژیکی به همراه دارد، در نظر گرفت. روانی و اجتماعی به ویژه در نسل های جدید.

یکی از سؤالات مهم در مورد سنی که می توان خود را برای بچه دار شدن سوق داد این است: روند آینده چگونه خواهد بود و مهمتر از همه، آیا فرزندان والدین سالمند خود والدین سالخورده خواهند بود؟

فرضیه ارائه شده در این کار این است که فرزندان والدین سالخورده می توانند روند فعلی را تأیید کنند و به نوبه خود با تأخیر بیشتری والدین شوند.

از جمله عواملی که به این معنا تسهیل کننده هستند، باید وضعیت کلی اقتصادی کشورهای صنعتی، کیفیت روابط خانوادگی و دوستانه و همچنین سیاست های رفاهی را در نظر گرفت.

چرا در سنین بالاتر بیشتر و بیشتر پدر و مادر می شویم؟
طی چند دهه گذشته، زوج‌های بیشتری در کشورهای صنعتی، لحظه پدر و مادر شدن را به تعویق انداخته‌اند، که به روندی دامن می‌زند که کوهلر و همکارانش از آن به عنوان «انتقال به تعویق انداختن» یاد می‌کنند. (2002) که اکنون مشخصه شده است. سوبوتکا (2009) استدلال می کند که افزایش والدین در سنین پیری اثر عمل در طول سالیان مختلف عوامل کلان سیاسی-اجتماعی از جمله، اول از همه، گسترش پیشگیری از بارداری مدرن و قانونی شدن سقط جنین است. علاوه بر اینها، تغییرات اجتماعی مختلف از جمله طولانی شدن تحصیلات، رهایی زنان و تغییر رفتار خانواده نسبت به تحصیل فرزندان باعث شده است که فرزندآوری در سنین جوانی کمتر و کمتر جذاب باشد.

به طور کلی، دستیابی به مراحل تکاملی کلاسیک بزرگسالان جوان (از جمله پایان تحصیل، ترک خانه والدین و تشکیل یک زوج عاطفی) به طور فزاینده ای به تعویق می افتد.

گستردگی این پدیده به حدی است که جامعه علمی به دلیل افزایش خطرات احتمالی سلامت مادران و کودکان و همچنین ترس از کاهش بیشتر نرخ زاد و ولد، بیش از پیش با آن سروکار دارد (سوباتکا، 2009).

بیایید نگاه دقیق تری به عناصر اصلی ایفا کنیم که در این تاخیر در فرزندپروری نقش دارند.

ثبات عاطفی زوجین
بسیاری از آزمودنی ها دیرتر بچه دار شدن را انتخاب می کنند زیرا ثبات عاطفی زوج نیز به تأخیر می افتد که در جوامع غربی به طور متوسط ​​در سنین بالاتر نسبت به سایر نقاط جهان به دست می آید (میلز و همکاران، 2011). از این نظر، این ایده که مهم است قبل از انتخاب یک شریک زندگی، تجربیات عاطفی متفاوتی داشته باشید، نقش مهمی ایفا می کند.

علاوه بر این، در دهه‌های اخیر حضور نوع خاصی از زوج‌ها افزایش یافته است که می‌توانیم آن‌ها را «خودشیفته» تعریف کنیم. این زوج بر اساس رضایت شخصی ناشی از کنار هم بودن با شریک زندگی خود و رهایی آن از پروژه ملموس تشکیل خانواده است. با هم بودن در این زوج ها عمدتاً برای بهزیستی ذهنی کارکردی دارد، تقریباً از نوع خودخواهانه، که در آن تجربه شخصی آرامش در اینجا و اکنون مرتبط است. این زوج‌ها اغلب از خود مشکل مدت زمانشان، ساختار پیوند پایدار و ساختن یک پروژه بلندمدت را نمی‌پرسند، زیرا با هم بودن تقریباً منحصراً در زمان حال و در آنی معنا می‌یابد. در واقع، در بسیاری از موارد این زوج‌ها حتی از این ایده که ممکن است ساختار پیوند وجود داشته باشد دوری می‌کنند، زیرا این به عنوان محدودیت آزادی فردی احساس می‌شود (آندولفی، 1999).

بنابراین، یک زوج خودشیفته، که با هم بودن را تابع تحقق یک پروژه مشترک نمی‌داند، اما تا زمانی که رضایت شخصی با هم بودن وجود دارد، وجود دارد. این زوج بر اساس لذت شخصی از داشتن یک شریک مناسب در کنارشان «در این لحظه» هستند و نه بر این تصور که این شریک برای زندگی آنها، برای تحقق شخصی آنها و برای مثال برای ساختن یک برنامه زندگی لازم است.
این پیکربندی گشتاور در تضاد آشکار با نوع دیگری است که می‌توانیم آن را به عنوان یک “زوج طراحی” تعریف کنیم. اساس آن با هم بودن به عنوان وسیله ای برای رسیدن به یک هدف مشترک است که معمولاً به تشکیل خانواده یا استقلال اقتصادی از خانواده مبدا، شروع کار و غیره مربوط می شود. البته به هیچ وجه آن را انکار نکنید، فقط لذت شخصی و جذابیت نسبت به شریک برای با هم بودن برای جلب انرژی و ابزار برای تحقق یک هدف مشترک در یک سطح سلسله مراتبی بالاتر است.

به نظر می رسد که زوج خودشیفته فرزند مستقیم «جامعه مایع» توصیف شده توسط باومن (1999) است که با رد هرگونه زیرساخت اجتماعی مشخص می شود. از این نظر، تمام شکنندگی خود را دقیقاً در «نگهداری» در یک پروژه مشترک نشان می‌دهد، بنابراین بقای خود را از درون تضعیف می‌کند.

پیکربندی زن و شوهر به عنوان خودشیفته، با توجه به پدر و مادر، به احتمال زیاد می تواند در به تعویق انداختن یا مانع از انتخاب فرزنددار شدن باشد.
تغییرات در دنیای کار
یکی از عواملی که مطمئناً بر انتخاب پدر و مادر شدن تأثیر می گذارد، کاهش فرصت های شغلی به ویژه پس از بحران اقتصادی سال 2008 است.

باید اعتراف کرد که امروزه دنیای کار قطعاً به طور متوسط ​​«دوست پدر و مادر» نیست. حتی زمانی که بتوانید شغلی پیدا کنید، مشکل «8 ساعت» به وجود می‌آید: اشتغال تمام وقت تعهد به مراقبت از کودک را در نظر نمی‌گیرد و اغلب زوج‌های جوان را مجبور می‌کند تا با به تعویق انداختن فرزندآوری، انتخاب فرزندآوری را به تعویق بیندازند. در لحظاتی که زوجین به آرامش اقتصادی بیشتری دست یافته اند و می توانند از عهده دوره های کافی مرخصی از کار یا کناره گیری شغلی توسط یکی از دو شریک زندگی بروند.

اغلب شرکت ها، به ویژه شرکت های خصوصی، مادر شدن را تشویق نمی کنند، به ویژه برای جوانان. این امر از نظر حقوق پایین نمونه اولیه شغلی است که به زوج های جوان کمک نمی کند تا هزینه های یک یا چند فرزند را به تنهایی متقبل شوند و از نظر اعطای مزایای عملی (مرخصی با حقوق). ، ساعات منعطف و غیره) ) برای زوج های دارای فرزند خردسال ضروری است.

علاوه بر این، زنان اغلب از تبعیض «ورودی» رنج می برند (ایگلی و کارلی، 2007) به این معنا که دقیقاً به این دلیل استخدام نمی شوند که ممکن است تصمیم به بچه دار شدن بگیرند و بنابراین برای مدت طولانی از کار غیبت کنند.

سپس با به تأخیر انداختن لحظه لقاح و یا در صورت امکان به نسل‌های قبلی، پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها که علاوه بر داشتن منابع زمانی بیشتر، تقریباً همیشه دارای قدرت اقتصادی غیرقابل مقایسه با جوان‌ها نیستند، از «بار» والدین جلوگیری می‌شود. زن و شوهر.

زمان بیشتر برای اختصاص دادن به نوه ها و منابع اقتصادی بیشتر در عمل مشکلاتی را در تعریف رهبری خانواده بین جوانان و سالمندان خانواده تعیین می کند.

این شرایط مخصوصاً مربوط به دنیای کار می‌تواند باعث شود بسیاری از زوج‌ها از بچه دار شدن منصرف شوند یا تصمیم به تعویق بگیرند.

تغییرات اجتماعی
یکی دیگر از عواملی که در تحلیل پدیده تاخیر در والدین باید در نظر گرفته شود، افزایش روزافزون تحصیلات عالی و تخصصی است. در سطح عملی، این شامل یک تغییر فزاینده رو به جلو در زمان پایان تحصیل و شروع، در مثبت ترین موارد، یک حرفه کاری قوی پس از دانشگاه است. به طور متوسط، فارغ التحصیلان جوان موفق می شوند یک موقعیت شغلی خوب را زودتر از 30 تا 34 سالگی ایجاد کنند.

جالب است بدانید که این دوره از زندگی، دوره ای بوده است که در دهه های اخیر بیشترین استعداد را برای بارداری داشته است. اگر تصمیم به داشتن فرزندی با شغلی که از قبل شروع شده است و نه در حین تحصیل، از بسیاری جهات یک انتخاب معقول است – زیرا استقلال اقتصادی بیشتر و در نتیجه امنیت بیشتر را با توجه به رویدادهای پیش بینی نشده احتمالی یا امکان انتخاب طراحی تضمین می کند – باید چنین باشد. اشاره کرد که همپوشانی بین میانگین سنی که در آن بچه دارید و سنی که در آن پیشرفت واقعی حرفه حرفه ای خود دارید، رقابتی را بین این دو جنبه ایجاد می کند که در آن والدین ناگزیر کمترین شانس را برای برنده شدن دارد.

تغییرات فرهنگی
تغییرات فرهنگی قطعاً عاملی بسیار مهم در تعیین تاخیر در والدین شدن است. به ویژه، این رهایی زنان است که نقش اساسی ایفا می کند: در واقع منجر به تغییر میانگین سنی به سمت جلو شده است که در آن فرد اولین فرزند را به دنیا می آورد زیرا زنان امروزی امکانات (و تمایل) بیشتری برای تحصیل، کار کردن دارند. مستقل بودن از چند دهه قبل

اگر این وضعیت را با آنچه در بالا در مورد تبعیض در محل کار گفته شد که اغلب زنان هدف آن هستند مرتبط کنیم، حتی بهتر متوجه می‌شویم که بسیاری از آنها قبل از بچه دار شدن منتظر بمانند، همچنین به این دلیل که اغلب پس از بازگشت از مادری آنها قادر به بازیابی مشاغل خود نیستند.

ثبات اقتصادی
این جنبه به شدت با موارد قبلی مرتبط است: ثبات اقتصادی در جامعه غربی ما، همانطور که گفته شد، همیشه دیرتر حاصل می شود و این امر به طور قابل توجهی بر انتخاب های والدین تأثیر می گذارد.

بلوغ عاطفی و شناختی
سن بالاتر معمولاً مستلزم تقویت خودآگاهی و توانایی ها و همچنین هویت ساختارمندتر است. بنابراین مردم می توانند تصمیم بگیرند که قبل از بچه دار شدن منتظر این آگاهی غلبه بر خود و هویت خود باشند، همچنین با توجه به این واقعیت که حساسیت نسبت به دوران کودکی در دهه های اخیر بسیار افزایش یافته است.

علاوه بر این، انتخاب بچه دار شدن بعداً ممکن است با تمایل به داشتن تجربیاتی در جوانی مرتبط باشد که در غیر این صورت مراقبت از کودک اجازه نمی دهد (چودورو، 2003).

در نهایت، چالش‌های کلاسیک، چه فیزیکی و چه روان‌شناختی، ناشی از والدین شدن را نباید دست کم گرفت: زایمان، تعریف مجدد هویت از «کودک» به «والد»، کنار گذاشتن جنبه‌های فردگرایانه. در بسیاری از موارد، این جنبه‌ها برای یافتن هماهنگی با یک گرایش عمومی‌تر مرتبط با کودک‌انگاری نسل‌های جدید تلاش می‌کنند، همچنین در این مورد به تأخیر در دستیابی به استقلال اقتصادی و همچنین به سبک‌های آموزشی که به حمایت بیش از حد از کودکان و حمایت از کودکان مرتبط است. از سختی های رشد و مسئولیت پذیری آنها دوری کنید.

عواقب دیر فرزند پروری چیست؟
زمانی که عوامل کلان اجتماعی و فرآیند تصمیم گیری مربوط به فرزندپروری دیرهنگام را ترسیم کردیم، پیامدهای احتمالی این انتخاب را مشاهده می کنیم.

خطرات جسمی برای مادر
اول، بسیاری از مطالعات نشان داده اند که سن بالای مادر با پیامدهای منفی مختلفی برای کودک مرتبط است. شواهدی از عوارض مهم بیولوژیکی، به ویژه مربوط به دوره بارداری وجود دارد. در واقع، خطر سقط جنین خود به خودی بالاست، زیرا در سن چهل سالگی یک زن 40 تا 50 درصد احتمال دارد نوزاد خود را قبل از تولد از دست بدهد.
خطر تولد نوزاد با ناهنجاری های کروموزومی در سن 35 سالگی 1 در 350 است در حالی که در سن 45 سالگی به طور چشمگیری افزایش می یابد و از هر 35 تولد یک نفر می شود (راهنمای والدین، 2020). خطرات بیشتر مربوط به دیر فرزند شدن با سلامت مادر همراه است: بارداری خارج از رحم (لانه‌زنی جنین در مکان‌هایی غیر از حفره رحم)، پره اکلامپسی (یعنی سندرمی که با فشار خون بالا، ادم و پروتئینوری مشخص می‌شود)، دیابت حاملگی و عوارض. در طول زایمان خطرات اصلی هستند.

خطرات روانی برای مادر
دیر بچه دار شدن با خطر ابتلای مادر به پریشانی روانی و اجتماعی ماتریکس افسردگی و اضطراب در ارتباط است. در واقع، چندین مطالعه، دیر مادر شدن را با افسردگی پس از زایمان مرتبط می‌کنند (برای مثال، کارلسون، 2011؛ ​​Aasheim و همکاران، 2012 را ببینید). در مقایسه با فرضیه‌های توضیحی چنین افزایش خطر افسردگی، تصور منفی از مادر شدن دیرهنگام که جامعه در حال حاضر حفظ می‌کند مرتبط به نظر می‌رسد: موراکا و جوزف (2014) استدلال می‌کنند که دوستان و اطرافیان مادر جدید می‌توانند انتخاب او را برای مادر شدن دیرهنگام انگ و قضاوت کنند. ، آن را “خطرناک”، “خطرناک” دانسته و او را فاقد حمایت اجتماعی می کند. در واقع، این ایده همچنان در عقل سلیم وجود دارد که بچه دار شدن در سنین بالا نشان دهنده یک تصمیم کاملا خودخواهانه زن است که عواقب احتمالی برای کودک را در نظر نمی گیرد. خطر اینکه زنانی که دیر مادر شده‌اند قربانی تعصبات در زمینه‌هایی که به آن تعلق دارند (جامعه، دوستان، خانواده) شوند نیز توسط مطالعه اخیر Mistretta & Giusti (2020) تأیید شده است.

پیرمرد و پیر زن با بچه کم سن

در این راستا، ما بر این باوریم که با الهام از نظریه افسردگی که توسط اوگازیو (2012) و از نظریه توسعه یافته توسط لینارس (2003) الهام گرفته شده است، در سطح روانشناختی می‌توان گفت که علائم افسردگی در تازه مادر می‌تواند دو برابر باشد. عملکرد:

جلوگیری از حملات احتمالی قضاوت و بی ارزش کردن دیگران: بروز علائم افسردگی پس از تولد کودک می تواند به معنای محافظت از مادر، از طریق بالا بردن مشکلات خود، از حملات احتمالی توسط اشخاص ثالث باشد.
به همین ترتیب، این علائم می تواند عملکردی در کاهش افکار پرخاشگرانه مادر نسبت به کسانی داشته باشد که فکر می کند او را مورد قضاوت و حمله قرار می دهد، در نتیجه ارتباط با موضوعاتی را که برای او مهم هستند حفظ می کند.
تحقیقات دیگر خطر احتمالی مربوط به ایجاد علائم اضطراب در مادران دیررس را برجسته می کند. در واقع، آنها به شدت ترس از دست دادن کودک را تجربه می کنند، نگرانی هایی در مورد کفایت اجتماعی احتمالی آینده خود و همچنین در مورد هویت خود به عنوان مادر ایجاد می کنند و مهمتر از همه، زیرا به انتظارات اجتماعی کلاسیک یک مادر جوان پاسخ نمی دهد.

در نهایت، دیر مادر شدن با ترس بیشتر از مرگ خود، و شبح عدم امکان همراهی با کودکان در تمام مراحل رشد همراه است (شاو و گیلز، 2009).

خطرات جسمی برای کودک
تحقیقات برخی از خطرات را برای فرزندان والدین سالخورده نشان می دهد که پیامدهای جسمانی منفی را ایجاد می کنند. از دیدگاه فیزیکی، مشکلات مربوط به افزایش شاخص توده بدنی (BMI)، فشار خون و کاهش قد تایید شده است (Carslake et al., 2017).

از سوی دیگر، افزایش سن پدر هنگام تولد در کودکان با پیامدهای نامطلوبی مانند مرده زایی همراه است.

در بیش از 40 میلیون تولد زنده در ایالات متحده بین سال‌های 2007 تا 2016، داشتن پدری مسن‌تر خطر تولد نوزاد با وزن بسیار کم و زایمان زودرس را افزایش داد (Khandwala et al., 2018).

خطرات روانی برای کودک
از دیدگاه روانپزشکی سندین و همکاران. (2012) و لی و مک گراث (2015) خطر “مهم” ابتلا به اوتیسم در کودکان والدین “سالمند” را برجسته می کنند.

سایر شرایط پاتولوژیک مرتبط با وضعیت فرزند بودن والدین سالمند، اختلال دوقطبی در بزرگسالی (Menezes et al., 2010)، علائم افسردگی، اضطراب و استرس (Tearne et al., 2016)، عملکرد اجتماعی ضعیف (Weiser et al. .، 2008).

یک مطالعه جمعیت دانمارکی شامل 2.8 میلیون نفر نشان داد که پدران مسن بیشتر در معرض خطر داشتن فرزندانی با ناتوانی ذهنی و اسکیزوفرنی هستند (McGrath et al., 2014).

در حالی که سن پدری بالا عمدتاً با سلامت جسمانی منفی و پیامدهای رشد عصبی همراه بوده است، با آسیب شناسی هایی مانند اوتیسم و ​​اسکیزوفرنی، به نظر می رسد سن بالای مادر بیشتر مشکلات سلامت روان را با یک جزء روانی اجتماعی بارزتر، مانند مشکلات برون سپاری (زوندروان) پیش بینی می کند. – Zwijnenburg و همکاران، 2019).
مزایا
علاوه بر جنبه های منفی از نظر سلامت جسمی و خطر روانی، باید گفت که فرزند بودن والدین بزرگتر نیز می تواند مزایایی را به همراه داشته باشد. در واقع، این والدین نه تنها موقعیت اجتماعی-اقتصادی بیشتری نسبت به والدین جوان دارند (برای و همکاران، 2006) بلکه تجربه زندگی بیشتری نیز دارند. آنها انعطاف پذیری بیشتری از خود نشان می دهند (مک ماهون و همکاران، 2007)، تمایل به مصرف کمتر مواد و مشکلات سلامت روانی کمتری نسبت به والدین جوان تر دارند (Kiernan, 1997). برخی تحقیقات نشان می دهد که مادران مسن کمتر از تنبیه استفاده می کنند در حالی که نسبت به نیازهای کودک حساس تر هستند و حمایت عاطفی بیشتری از کودک ارائه می دهند (Trillingsgaard & Sommer, 2018). علاوه بر این، مادران مسن‌تر در دوران بارداری رفتارهای بهداشتی بهتری دارند.

در نهایت، نتایجی در ادبیات وجود دارد که نشان می دهد چگونه سن مادر بالای 30 سال پیش بینی کننده خودکفایی بیشتر کودک در بزرگسالی است که به نتایج آموزشی و روانی اجتماعی بهتری دست می یابد (فرگوسن، 1999؛ مک گرات و همکاران، 2014).

چه تفسیری می توان از این داده ها کرد و چه سناریوهایی را می توان متصور شد؟
همانطور که دیدیم، داشتن فرزند در سنین بالا نشان دهنده احتمالی است که توسط یک انتخاب شخصی و همچنین شرایط و نیازهای خاص تعیین می شود.

بنابراین اگر بر مزایای والدین و فرزند تاکید شود، نیم انتخاب یا برعکس، نصف منبع.

داده‌های مربوط به خطرات سلامتی و تعادل روانی تفسیر پیچیده‌ای دارند: در جایی که دیر بچه‌دار شدن می‌تواند خطرات جسمی برای مادران و کودکان به همراه داشته باشد، همچنین می‌تواند مزایای اجتماعی و روان‌شناختی، به‌ویژه به مهارت‌های مراقبتی بهتر و هماهنگی با آنها داشته باشد. نیازهای کودک

از طرف دیگر، در جایی که بچه دار شدن به زودی خطر بیولوژیکی را کاهش می دهد، خطرات در سطح اجتماعی و تحصیلی بیشتر است، به ویژه با سن کم والدین و کاهش تجربه زندگی آنها مرتبط است.

بنابراین، در نهایت، در هر دو مورد، تصویری با ریسک و فرصت است.

سرنوشت فرزند پروری برای فرزندان والدین سالخورده چه می تواند باشد؟
از منظری، اکنون می‌توان موضوع معرفی‌شده در ابتدای این اثر را از سر گرفت، یعنی پرسشی درباره سرنوشت فرزندان والدین سالخورده در مورد سنی که آنها خودشان والدین خواهند شد. فرضیه ارائه شده در اینجا، یعنی اینکه فرزندان والدین پیر به نوبه خود در سنین بالاتر والدین خواهند شد، با در نظر گرفتن تقریباً منحصراً متغیرهای کلان اجتماعی پشتیبانی می شود: در واقع، از داده های جمع آوری شده، هیچ عنصر “خرد اجتماعی” وجود ندارد. سطح تک تک خانواده ها) که به نظر ما واقعاً می تواند بر این انتخاب ها در مقیاس وسیع تأثیر بگذارد.

در سطح کلان اجتماعی، به نظر می رسد مؤلفه هایی که می توانند فرد را به سمت والدین شدن در سنین بالاتر سوق دهند، امروز و همچنین در آینده با این واقعیت مرتبط هستند:

دستیابی به استقلال اقتصادی قوی در سنین جوانی بسیار دشوار است (و احتمالاً ادامه خواهد داشت) همچنین با توجه به اینکه دوره تحصیل طولانی تر و طولانی تر است و کسانی که مطالعه نمی کنند مسیری متشکل از مشاغل نامطمئن و موقت را شروع می کنند. قراردادها؛

از سوی دیگر، افزایش سن پدر هنگام تولد در کودکان با پیامدهای نامطلوبی مانند مرده زایی همراه است.

در بیش از 40 میلیون تولد زنده در ایالات متحده بین سال‌های 2007 تا 2016، داشتن پدری مسن‌تر خطر تولد نوزاد با وزن بسیار کم و زایمان زودرس را افزایش داد (Khandwala et al., 2018).

خطرات روانی برای کودک
از دیدگاه روانپزشکی سندین و همکاران. (2012) و لی و مک گراث (2015) خطر “مهم” ابتلا به اوتیسم در کودکان والدین “سالمند” را برجسته می کنند.

سایر شرایط پاتولوژیک مرتبط با وضعیت فرزند بودن والدین سالمند، اختلال دوقطبی در بزرگسالی (Menezes et al., 2010)، علائم افسردگی، اضطراب و استرس (Tearne et al., 2016)، عملکرد اجتماعی ضعیف (Weiser et al. .، 2008).

یک مطالعه جمعیت دانمارکی شامل 2.8 میلیون نفر نشان داد که پدران مسن بیشتر در معرض خطر داشتن فرزندانی با ناتوانی ذهنی و اسکیزوفرنی هستند (McGrath et al., 2014).

در حالی که سن پدری بالا عمدتاً با سلامت جسمانی منفی و پیامدهای رشد عصبی همراه بوده است، با آسیب شناسی هایی مانند اوتیسم و ​​اسکیزوفرنی، به نظر می رسد سن بالای مادر بیشتر مشکلات سلامت روان را با یک جزء روانی اجتماعی بارزتر، مانند مشکلات برون سپاری (زوندروان) پیش بینی می کند. – Zwijnenburg و همکاران، 2019).
مزایا
علاوه بر جنبه های منفی از نظر سلامت جسمی و خطر روانی، باید گفت که فرزند بودن والدین بزرگتر نیز می تواند مزایایی را به همراه داشته باشد. در واقع، این والدین نه تنها موقعیت اجتماعی-اقتصادی بیشتری نسبت به والدین جوان دارند (برای و همکاران، 2006) بلکه تجربه زندگی بیشتری نیز دارند. آنها انعطاف پذیری بیشتری از خود نشان می دهند (مک ماهون و همکاران، 2007)، تمایل به مصرف کمتر مواد و مشکلات سلامت روانی کمتری نسبت به والدین جوان تر دارند (Kiernan, 1997). برخی تحقیقات نشان می دهد که مادران مسن کمتر از تنبیه استفاده می کنند در حالی که نسبت به نیازهای کودک حساس تر هستند و حمایت عاطفی بیشتری از کودک ارائه می دهند (Trillingsgaard & Sommer, 2018). علاوه بر این، مادران مسن‌تر در دوران بارداری رفتارهای بهداشتی بهتری دارند.

در نهایت، نتایجی در ادبیات وجود دارد که نشان می دهد چگونه سن مادر بالای 30 سال پیش بینی کننده خودکفایی بیشتر کودک در بزرگسالی است که به نتایج آموزشی و روانی اجتماعی بهتری دست می یابد (فرگوسن، 1999؛ مک گرات و همکاران، 2014).

چه تفسیری می توان از این داده ها کرد و چه سناریوهایی را می توان متصور شد؟
همانطور که دیدیم، داشتن فرزند در سنین بالا نشان دهنده احتمالی است که توسط یک انتخاب شخصی و همچنین شرایط و نیازهای خاص تعیین می شود.

بنابراین اگر بر مزایای والدین و فرزند تاکید شود، نیم انتخاب یا برعکس، نصف منبع.

داده‌های مربوط به خطرات سلامتی و تعادل روانی تفسیر پیچیده‌ای دارند: در جایی که دیر بچه‌دار شدن می‌تواند خطرات جسمی برای مادران و کودکان به همراه داشته باشد، همچنین می‌تواند مزایای اجتماعی و روان‌شناختی، به‌ویژه به مهارت‌های مراقبتی بهتر و هماهنگی با آنها داشته باشد. نیازهای کودک

از طرف دیگر، در جایی که بچه دار شدن به زودی خطر بیولوژیکی را کاهش می دهد، خطرات در سطح اجتماعی و تحصیلی بیشتر است، به ویژه با سن کم والدین و کاهش تجربه زندگی آنها مرتبط است.

بنابراین، در نهایت، در هر دو مورد، تصویری با ریسک و فرصت است.

سرنوشت فرزند پروری برای فرزندان والدین سالخورده چه می تواند باشد؟
از منظری، اکنون می‌توان موضوع معرفی‌شده در ابتدای این اثر را از سر گرفت، یعنی پرسشی درباره سرنوشت فرزندان والدین سالخورده در مورد سنی که آنها خودشان والدین خواهند شد. فرضیه ارائه شده در اینجا، یعنی اینکه فرزندان والدین پیر به نوبه خود در سنین بالاتر والدین خواهند شد، با در نظر گرفتن تقریباً منحصراً متغیرهای کلان اجتماعی پشتیبانی می شود: در واقع، از داده های جمع آوری شده، هیچ عنصر “خرد اجتماعی” وجود ندارد. سطح تک تک خانواده ها) که به نظر ما واقعاً می تواند بر این انتخاب ها در مقیاس وسیع تأثیر بگذارد.

در سطح کلان اجتماعی، به نظر می رسد مؤلفه هایی که می توانند فرد را به سمت والدین شدن در سنین بالاتر سوق دهند، امروز و همچنین در آینده با این واقعیت مرتبط هستند:

دستیابی به استقلال اقتصادی قوی در سنین جوانی بسیار دشوار است (و احتمالاً ادامه خواهد داشت) همچنین با توجه به اینکه دوره تحصیل طولانی تر و طولانی تر است و کسانی که مطالعه نمی کنند مسیری متشکل از مشاغل نامطمئن و موقت را شروع می کنند. قراردادها؛

رهایی کودکان از خانواده، در یک جامعه بسیار پیچیده (غربی)، به طور فزاینده ای دیر انجام می شود و به طور متوسط ​​توسط خود والدین به طور فعال ترویج نمی شود، زیرا با سرمایه گذاری هنگفت (از لحاظ اقتصادی و هم از نظر عاطفی) روی فرزندان خود تمایل دارند جبران کننده مهمی را در آنها قرار دهند. انتظارات و انتظارات رستگاری / صعود اجتماعی، بنابراین تمایل به “هدایت” آنها برای مدت طولانی.
داشتن والدین سالمند مناسب و با امکانات اقتصادی که فرزندان در بزرگسالی از آن برخوردار نیستند، منجر به گسترش شرایط وابستگی کودک به خانواده می شود.
داشتن والدین «پیر» اما سالم، نداشتن خواهر و برادر به طور متوسط ​​که مراقبت از والدین سالخورده را با آنها به اشتراک بگذارند (با توجه به نرخ زاد و ولد کمتر)، زندگی در جامعه‌ای که سیستم‌های رفاهی و کاری از خانواده‌های کوچک جدید حمایت می‌کنند، این واقعیت را تعیین می‌کند. نسل‌های جدید دیرتر و دیرتر به بچه‌دار شدن تمایل پیدا می‌کنند، با داشتن منابع کمیاب‌تر از والدین در سن خود و احتمالاً باید به عنوان تک فرزند از والدین خود مراقبت کنند، در این میان حتی بزرگ‌تر و نیازمند مراقبت می‌شوند.
بنابراین، نسل‌های جدید، که بیشتر و طولانی‌تر «کودک» باقی می‌مانند، شانس بیشتری برای یافتن خود در پویایی خواهند داشت که برای آن منابع اقتصادی کمتری خواهند داشت و در عین حال خود را با والدینی از قبل مسن خواهند یافت که اگرچه بسیار زیاد هستند. تناسب اندام تر و جوان تر از گذشته، با این حال، آنها به طور فزاینده ای نیاز به کمک دارند.

بنابراین فرزندان والدین سالخورده در خطر این هستند که برای بقا و بدون جایگزین واقعی از نظر شغلی و اقتصادی عمومی مجبور به مراقبت از والدین خود از سنین پایین باشند و این امر منجر به مشکلاتی در تشکیل خانواده اولیه می شود. پروژه

آیا این تغییر زمانی در فرزندپروری به حداکثر سطح خواهد رسید؟
همانطور که قبلا ذکر شد، اگر درست باشد که از دیدگاه بیولوژیکی تغییری در سن مفید برای لقاح تا 50 سالگی وجود دارد، این آستانه در حال حاضر یک حد مهم برای علم است که در حال حاضر به خودی خود پر از خطرات است: پزشکی تأیید می کند که وجود یک ساعت بیولوژیکی، مطمئناً اکنون به جلو حرکت کرده است، اما هنوز وجود دارد، که هنوز مراحل چرخه زندگی را مشخص می کند، حتی اگر همانطور که دیدیم، فشارهای اجتماعی، اقتصادی و رابطه ای برای تغییر در آن زمان در زمان فرزندپروری آنها وجود داشته باشد. در دهه های اخیر اهمیت ویژه ای پیدا کرده است.

بازدید از بسته های آموزشی هوش و خلاقیت مرکز آموزشی-استعدادیابی جمله چین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

0
سبد خرید شما
  • No products in the cart.