جمله چین

دختر شیمیایی محصل

امتناع از تحصیل دانش آموزان مقطع ابتدایی، علل و راهکارهای مقابله با آن چیست؟ ارتباط با اضطراب جدایی مادر و کودک

دلایل امتناع از تحصیل برای هر فرد متفاوت است. چه رسد به هر فردی، همیشه یک دلیل برای عدم حضور یک کودک در مدرسه وجود ندارد. عوامل زیادی وجود دارد که منجر به “انکار مدرسه” می شود.
از این میان، این بار یک کارشناس رشد به تشریح «اضطراب جدایی مادر و فرزند» مربوط به امتناع از تحصیل در دانش آموزان دبستانی به ویژه در پایه های پایین می پردازد.

دلیل اینکه نمی خواهید به مدرسه بروید چیست؟

دلایل مختلفی وجود دارد که کودکان به مدرسه نمی روند.  وقتی کودکان می گویند که نمی خواهند به مدرسه بروند یا می خواهند در خانه بمانند، تمایل دارند روی رویدادی که باعث آن شده است تمرکز کنند.

دلایل مختلفی وجود دارد که کودکان به مدرسه نمی روند.
وقتی کودکان می گویند که نمی خواهند به مدرسه بروند یا می خواهند در خانه بمانند، تمایل دارند روی رویدادی که باعث آن شده است تمرکز کنند. با این حال، ممکن است مواقعی وجود داشته باشد که از جدا شدن از خانواده خود احساس ناراحتی کنید و تمایل به رفتن به مدرسه داشته باشید.
علت محدود به یکی نیست و خیلی چیزها با هم تداخل پیدا می کنند و به صورت «امتناع از مدرسه» ظاهر می شوند.

آیا این ناشی از اضطراب جدایی مادر و فرزند است؟

وقتی فرزند شما نمی خواهد به مدرسه برود یا می خواهد در خانه بماند، ممکن است به این دلیل باشد که از ترک می ترسد.
اضطراب جدایی اضطرابی است که کودک از جدا شدن از مادرش احساس می کند.

اضطراب جدایی مادر و فرزند چیست؟

نوزادان هنگام گرسنگی، زمانی که پوشک ناراحت هستند، زمانی که احساس درد می کنند، زمانی که گرم هستند یا زمانی که سرد هستند از مادران خود (مراقبان اولیه) شکایت می کنند. می توان گفت که این حالت وابستگی کامل به مراقب (عمدتاً مادر) برای حفظ زندگی است.
اضطراب در این دوره با رشد بدن از بین می رود و می تواند کارهای بیشتری را به تنهایی انجام دهد. علاوه بر این، اضطرابی که از اینکه مادرم از نظر جسمی کنارم را ترک می‌کند، زمانی کاهش می‌یابد که بفهمم «حتی اگر مادرم یک بار هم برود، من قطعا برمی‌گردم».

جدا از این، وقتی بچه‌ها به مکان‌های جدید می‌روند، برای اولین بار با مردم ملاقات می‌کنند، برای اولین بار کارهایی را انجام می‌دهند، با چیزهایی روبرو می‌شوند که در آنها خوب نیستند و احساس بدی دارند، بچه‌ها اضطراب جدایی را تجربه می‌کنند. من می‌توانم آن را احساس کنم. من احساس ناراحتی می کنم زیرا مادرم آنجا نیست که همیشه در کنار من باشد.
حتی بزرگسالان نیز زمانی که برای اولین بار با فردی به تنهایی ملاقات می کنند، مقداری عصبی می شوند.
در نتیجه انباشته شدن تجربیات از سنین جوانی، به نظر می رسد که آنها در ظاهر بهتر عمل می کنند که انگار “خوب” هستند.
فکر نمی‌کنم افراد زیادی باشند که بتوانند برای اولین بار در حالت «بدون اضطراب» یا «بدون اضطراب» روبرو شوند، اما نظر شما چیست؟

در زمان غیبت از مدرسه چه باید بکنم؟

اگر فقط در حال یادگیری باشد، حتی اگر از راه دور باشد، مشکلی وجود ندارد. پس چرا باید به مدرسه بروم؟
تجربه هایی که نمی توانید به تنهایی در خانه داشته باشید در انتظار شماست و فرصتی برای ملاقات با افرادی فراتر از چارچوب خانواده خود دارید. می توان گفت مدرسه محل فرصت هایی است که تجربیات زیادی در انتظار آن است.
با توجه به این موضوع احساس می کنم مدرسه نرفتن کمی ضایع است. و من نگرانم.

نکته در اینجا این است که این دیدگاه را داشته باشیم که امتناع از مدرسه رویدادی است که مسائل رشد و مسائل ارتباطی بین والدین و فرزندان را که در پس‌زمینه وجود دارد برجسته می‌کند.
اگر کودکی نمی خواهد به مدرسه برود، هدف این است که او را وادار به رفتن به مدرسه کند، اما اینطور نیست.
صرف نظر از اینکه دلیل عدم حضور «نمی‌خواهم به مدرسه بروم» یا «می‌خواهم در خانه بمانم» باشد، در نتیجه رفع مشکلات پشت آن، اتفاقی که « من توانستم به مدرسه بروم” رخ می دهد. امیدوارم اینطور فکر کنی

با احساسات فرزندتان همدلی کنید

وقتی فرزندتان می گوید “من نمی خواهم به مدرسه بروم” چه می کنید؟
در ابتدا لطفاً با گفتن «درست است» احساسات فرزندتان را درک کنید.
“چی شده؟” “چرا؟”
والدین احساس عدم تمایل به رفتن به مدرسه را می پذیرند.
چقدر این برای فرزند شما اطمینان بخش است!

عملی کردن این موضوع آسان تر از انجام آن است.
هنگامی که مشکلی رخ می دهد، ما تمایل داریم بر روی “علت چیست” و “چگونگی حل آن” تمرکز کنیم. می توان گفت چنین عادتی دارد.

با این حال، مهمتر از تجزیه و تحلیل دلایل مدرسه نرفتن این است که در حال حاضر با احساسات فرزند خود باشید.
و این احساس را به اشتراک بگذارید
تنها افرادی که می توانند این کار را انجام دهند، مادران و سایر اعضای خانواده هستند که به آنها نزدیک هستند.

“رفتن به مدرسه” هدف نیست

بسیاری از مشکلات مربوط به عدم حضور به محض اینکه هدف “رفتن به مدرسه” باشد، به وجود می آید.
آیا این ایده که «شما به مدرسه می روید» یا «باید طبق برنامه درسی هر کلاس بزرگ شوید» انگیزه ای برای مدرسه رفتن فرزندتان نیست؟ اگر چنین است، سعی کنید رها کنید.
“درست مثل بقیه” طرز فکر دیگری است که ما را شکنجه می کند.

بررسی تشکیل پیوست

اگر فرزندتان در مورد جدا شدن از شما مضطرب به نظر می رسد، سعی کنید به جای اینکه او را به مدرسه بکشانید، دلبستگی را دوباره برقرار کنید.
لطفاً به درخواست ها و سؤالات فرزندتان گوش دهید و شروع کنید به کارهایی که می توانید با هم انجام دهید.
خوشحالم، سرگرم کننده است، خوشمزه است، دردناک است، دوست ندارم، می خواهم گریه کنم، خنده دار است…
تا زمانی که این احساس امنیت که کسی هست که به آنها اهمیت می دهد در بچه ها ریشه دواند. لطفاً تجربیاتی را جمع آوری کنید که می توانید در خانه انجام دهید.

نسخه‌ای برای اضطراب جدایی مادر و کودک، شکل‌گیری دلبستگی است

اگر اضطراب جدایی مادر و فرزند را دلیل عدم حضور در مدرسه بدانیم، چگونه می توانیم به «جدایی مادر و فرزندی» تبدیل شویم!

اگر اضطراب جدایی مادر و فرزند را دلیل عدم حضور در مدرسه بدانیم، چگونه می‌توانیم به «مواجهم با جدایی مادر و فرزند» تبدیل شویم!
با کمی جزئیات بیشتر در مورد مکانیسم از جنبه تشکیل دلبستگی به شما خواهم گفت.

پیوست است…

دلبستگی پیوند عاطفی، حس اساسی اعتماد است که توسط پیوند بیولوژیکی بین مادر و کودک ایجاد می شود.
این دلبستگی عمدتاً از طریق پیوندهای مکرر و رفتارهای پاسخگو بین مراقب (معمولاً مادر) و مراقب ایجاد می شود.

مثلاً وقتی نوزاد گرسنه گریه می کند، مادر در حالی که آرام در آغوش گرفته و صحبت می کند به او غذا می دهد. اگر پوشک کثیف و ناراحت شد و کودک گریه کرد، خاک را پاک کنید و پوشک جدید را جایگزین کنید.
در اینجا «گریه کردن» یک عمل پیوندی از سوی نوزاد است و «در آغوش گرفتن»، «آرام صحبت کردن»، «شیر دادن» و «عوض پوشک» از واکنش های مادر است.
این رابطه با مراقب، الگویی برای روابط عمومی تر می شود.

مادر پایگاه امن برای کودکان است

وقتی دلبستگی با مادر شکل گرفت، کودک با پدر، اقوام و آشنایان بسیار نزدیکی که به مادر نزدیک هستند و به مادر کمک می‌کنند، دلبستگی پیدا می‌کند.
من و مادرم عکس العمل متفاوتی از خود نشان می دهیم، بنابراین هر دو می ترسیم.
با این حال، نوزادان با تکرار آزمون و خطا بر اساس پایگاه امن مادران، روابط خود را با دیگران ایجاد می کنند.
و با رشد کودک، هدف این شکل گیری دلبستگی به خارج از خانواده گسترش می یابد.

حتی در دنیای کودکان، برخوردهای زیادی مانند دوستان در مدرسه، دوستان در درس، معلمان و اجتماعات در محله وجود دارد.
از طریق این برخوردها با بسیاری از افراد، کودکان رفتارهای پیوندی و رفتارهای پاسخگو را برای ایجاد دلبستگی تکرار می کنند.
تا زمانی که با مادر خود وابستگی ایجاد کرده اید، حتی اگر با شرایطی مواجه شوید که ایجاد دلبستگی با دیگران دشوار است، تا زمانی که به مادر خود که پایگاه امن شماست برگردید، خوب خواهید بود.

بچه‌ها می‌توانند کاملاً از این احساس امنیت که «من خوبم»، «من امن هستم اگر به اینجا بیایم» و «من را دوست دارند» لذت ببرند و می‌توانند دوباره به دنیا بروند.

برای اینکه بچه ها از جدا شدن از مادرشان احساس ناراحتی کنند، اما بتوانند «تلاش کنند» و «حتی اگر موفق نشد، می توانند دوباره تلاش کنند». پیوند با اولین و اولین مراقب، مادر، ضروری است.
فقط با شنیدن کلمه اضطراب جدایی مادر و فرزند احساس می کنم این یک مشکل بزرگ است و این یک مسئولیت بزرگ برای مادران است! ممکن است فکر کنید.
اما «اضطراب جدایی مادر و فرزند = ترس از ترک مادر» امری طبیعی و طبیعی است.
زیرا مادر پایگاه امنی برای کودکان است.

اگر فکر می کنید فرزندتان می ترسد از مادر یا بابا جدا شود، به دلبستگی فکر کنید.
به حرف فرزندتان گوش دهید. به درخواست های فرزندتان پاسخ دهید. دعوت فرزندتان را بگیرید و آن را با هم تجربه کنید و با هم طعم بسیاری از احساسات را بچشید. هر یک از این موارد منجر به شکل گیری پیوندهای قوی دلبستگی می شود.

اگر فکر می کنید اضطراب جدایی دارید

اگر مشکوک هستید که کودک شما ممکن است اضطراب جدایی داشته باشد، توصیه می کنیم به یک موسسه پزشکی تخصصی مراجعه کنید یا با یک مرکز توسعه محلی مشورت کنید.

اضطراب جدایی،

  • مادر یا پدرت را حتی در خانه رها نکن
  • گریه کن که تا خوابم نبرد هیچوقت کنارم نخواهی بود
  • علائم فیزیکی مانند استفراغ یا سردرد ناشی از اضطراب

اگر چنین است، ممکن است “اضطراب جدایی” داشته باشید.
توصیه می کنیم به یک موسسه پزشکی تخصصی مراجعه کنید یا با یک مرکز توسعه محلی مشورت کنید.

در آخر

احساسات خود را که وقتی فرزندتان به مدرسه نمی رود پدید می آید، نادیده نگیرید.

نگران این هستم که معلمم چه خواهد گفت.
بچه های دیگر می توانند به مدرسه بروند، چرا فقط فرزند من؟
نظر دوستان در مورد شما چیست؟
اگر نتوانم دوست پیدا کنم چه؟
فکر نمیکنی خودخواهیه؟

و به همین ترتیب، بزرگسالان تا آنجا که می توانند اضطراب دارند.
اولین قدم این است که با خودتان در مورد احساستان صادق باشید.

به جای اینکه با گفتن جملاتی مانند «نمی تونی اینجوری فکر کنی» یا «نمی تونی اینجوری مادر باشی» خودت رو قضاوت کنی، به صدای درونی خودت گوش کن.
علاوه بر این، سعی کنید به آنچه که کودک روبروی شما در حال حاضر احساس می‌کند، احترام بگذارید، نه آنچه دیگران فکر می‌کنند یا آینده. طرف بزرگسال نیز تکرار آزمون و خطا است. پیوست می تواند در هر زمان تشکیل شود.

متن: میهو ایشیزوکا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

0
سبد خرید شما
  • No products in the cart.